ماجراجوییهای هنر صوتی “کت جادویی” در تلویزیون/ خواننده‌ای که گم شد!

داستان موسیقی یک «کت جادویی» در تلویزیون/ خواننده‌ای که گم شد!


این متن درباره‌ی نقش تیتراژ‌ها در ایجاد خاطرات و ارتباط با مخاطبان، و همچنین تاثیر هنر صوتی تیتراژ سریال “کت جادویی” بر مخاطبان است. در ادامه به اظهار نظرهای آهنگسازان درباره‌ی انتخاب خواننده‌های تیتراژ و تاثیر هنر صوتی در ساختار سریال‌ها و اثر سینمایی‌ها پرداخته می‌شود. همچنین خاطره‌بازی مرتبط با تیتراژ‌های تلویزیونی و تاثیر آن بر خاطره‌های مخاطبان بحث شده‌اند.


دریافت
1 MB

دیجیاتور – گروه آثار خلاقانه- علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد اثر ادبی است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و هنر صوتی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب‌شده پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین هنر صوتی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهن‌مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حال‌مان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

«خاطره تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه آثار خلاقانه دیجیاتور آن را دنبال کنید.

در صد و هشتمین شماره از این روایت رسانه‌ای به سراغ هنر صوتی تیتراژ پایانی یکی از سریال‌های پرطرفدار اواخر دهه ۷۰ تلویزیون به نام «کت جادویی» رفتیم که در اواخر دهه هفتاد به کارگردانی محمدحسین لطیفی ساخت و ساز و از شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

سریالی که به لحاظ داستانی متفاوت، توانست به عنوان یک مجموعه ساختارشکن در حوزه محتوا لقب بگیرد. فضایی که به نوعی گشایش‌گر مسیر روشن و خوبی برای محمدحسین لطیفی به عنوان کارگردان شد تا بتواند به واسطه این سریال و البته دیگر فعالیت‌هایش تبدیل به کارگردان پرکاری در عرصه سریال‌سازی شود.

در سریال «کت جادویی» که به نویسندگی حسن مشکلاتی، کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیه‌کنندگی رامین عباسی‌زاده، طی سال‌های ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ تهیه و ساخت و ساز و از شبکه سوم سیما پخش شد، رامبد جوان، بهزاد فراهانی، جمشید اسماعیل‌خانی، آتنه فقیه‌نصیری، نیکو خردمند، مهدی فقیه، فخری خوروش، محسن قاضی‌مرادی، ساحره متین، مارال فرجاد، محمد الهی، پروانه احمدی، کوروش معصومی، علی جلالی و تعدادی دیگر به عنوان بازیگر حضور داشتند.

داستان موسیقی یک «کت جادویی» در تلویزیون/ خواننده‌ای که گم شد!

روایت خیالی این مجموعه هم حول محور شخصیتی به نام اسکویی رئیس یک شرکت ساختمانی و برج‌سازی معتبر است. او کت جادویی دارد که جیب‌هایش همیشه پر از پول است و هرگز هم تمام نمی‌شود؛ او در نظر دارد به نحوی از شرّ این کت خلاص شود، زیرا در کنار این ثروت بی‌حد و حصر، دردسرها و مشکلات فراوانی پیش روی او قرار گرفته‌اند.

به همین سبب تصمیم می‌گیرد کت را به عماد کارمند شرکت که جوانی آسسعید ذهنی: مدت‌ها است باب شده که تهیه‌کننده خود به معرفی خواننده تیتراژ اثر سینمایی و سریال خود اقدام می‌کند بی‌آنکه نظر آهنگساز را از او بپرسد و یا اصلاً برایش اهمیت داشته باشد که نظر او در این‌باره چیست و پاس اما خوش‌قلب و سالم است، بسپارد. عماد از این تصمیم خشنود می‌شود که می‌تواند یک شبه راه ۱۰۰ ساله را طی کند؛ اما این تازه آغاز ماجرا است.

یکی از نقاط قابل اتکا و ارزش‌مندی که در کنار دیگر مؤلفه‌های تکنیکی و محتوایی توانست سریال «کت جادویی» را به یکی از خاطره‌انگیزترین آثار تلویزیونی سیما در اواخر دهه ۷۰ تبدیل کند، هنر صوتی متن و تیتراژ آن به آهنگسازی سعید ذهنی و خوانندگی مسعود خادم بود که اگرچه خاستگاه آهنگسازش عمدتاً در حوزه صحنه نمایش تجلی پیدا کرده بود اما به واسطه فهم درست او از ساختار و محتوای روایت خیالی سریال و انتقال‌بخشی از مفاهیم حسی اثر از مسیر هنر صوتی توانست به دل مخاطب بنشیند.

شرایطی که طبیعتاً حضور خواننده‌ای چون مسعود خادم که در آن روزگار یکی از نوازندگان و خوانندگان فعال حوزه هنر صوتی بود و اکنون از او تقریباً خبری نیست، موجب شد تا حال و هوای تیتراژ پایانی تبدیل به یکی از ماندگارترین هنر صوتی تیتراژهای مربوط به سریال‌های تلویزیونی سیما شود.

داستان موسیقی یک «کت جادویی» در تلویزیون/ خواننده‌ای که گم شد!

یک ملودی دلنشین که در آن روزگار از شلوغ بازی‌های آن‌چنانی در تنظیم برخوردار نبود و شرایطی را ایجاد کرد که مخاطبان با ترانه و هنر صوتی و صدای خاص مسعود خادم در آن سال‌ها ارتباط خوبی بگیرند و پذیرای هنر صوتی باشند که همچنان در گنجینه خاطرات موسیقایی بینندگان تلویزیون باقی مانده است. هنرمندی گم‌شده در فرایند این سال‌های هنر صوتی پاپ ایران که همچون اغلب خوانندگان هم‌نسل خود از محضر استادان به‌نام هنر صوتی ایرانی همچون حاتم عسگری، محمود گروهی، ناصر وحدتی، رضا وحدانی، کمال میرزایی و محمدرضا لطفی خوانندگی و نوازندگی تار را آموخته و در آن سال‌ها کوشید تا شکل و شمایل متفاوتی از یک خواننده را پیش روی مخاطبان ارائه دهد.

خواننده‌ای که از پس استعداد و توانایی که در عرصه هنر صوتی ایرانی داشت به گروه کر واحد هنر صوتی سازمان صدا و سیما پیوست و پس از طی چندین مرحله آموزشی نزد هنرمندانی چون اسفندیار قره‌باغی توانست دوران خوب، مؤثر اما کوتاه‌مدتی را در مارکتینگ هنر صوتی پاپ ایران طی کند.

چارچوبی که منجر به ساخت و ساز هنر صوتی تیتراژهایی چون «کت جادویی»، «آقای گرفتار»، «فقط به خاطر تو»، «کمکم کن»، «صدف مروارید»، «همراه آفتاب» شد و توانست موقعیت هنری این خواننده خوش‌صدا را در آن زمان تثبیت کند.

داستان موسیقی یک «کت جادویی» در تلویزیون/ خواننده‌ای که گم شد!

اما سعید ذهنی از آهنگسازان پیشگام هنر صوتی کشورمان که طی سال‌های اخیر عمده فعالیت‌های خود را متمرکز بر ساخت هنر صوتی آثار نمایشی کرده چندی پیش بود که در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای درباره ماجرای هنر صوتی تیتراژها گفت: متأسفم که مجبورم این حرف را بزنم ولی حرف از آن دسته حرف‌هایی است که باید زده شود. متأسفانه این روزها هنر صوتی اثر سینمایی‌ها و سریال‌ها نیز به سمت خانوادگی‌شدن و رفیق‌بازی و پول رفته و فقط در این چارچوب تعریف می‌شود. بنابراین انتخاب خواننده تیتراژ و اثر سینمایی از دست آهنگساز خارج شده است.

وی ادامه داد: مدت‌ها است باب شده که تهیه‌کننده خود به معرفی خواننده تیتراژ اثر سینمایی و سریال خود اقدام می‌کند بی‌آنکه نظر آهنگساز را از او بپرسد و یا اصلاً برایش اهمیت داشته باشد که نظر او در این‌باره چیست و آیا می‌تواند با صدای این خواننده ارتباط برقرار کند با خیر؟ من به عنوان آهنگساز اثر سینمایی حق ندارم درخصوص انتخاب خواننده‌ای که قرار است روی کارم بخواند، اظهار نظر داشته باشم. این در حالی است که هیچ کجای دنیا وضع بدین منوال نیست اما در ایران به صورت روتین در میان تهیه‌کننده‌ها باب شده است و همچنان از آن تبعیت می‌شود. جالب این است که تهیه‌کننده خودش تمام قول و قرارها را با خواننده می‌گذارد و جالب‌تر این‌که با ما فقط برای ساخت هنر صوتی متن قرارداد می‌بندند و هنر صوتی تیتراژ را تیم دیگری می‌سازد. باور کنید هیچ جای دنیا این رسم نیست.

داستان موسیقی یک «کت جادویی» در تلویزیون/ خواننده‌ای که گم شد!

این آهنگساز پیشکسوت هنر صوتی کشورمان درباره انتخاب خواننده از سوی خود به عنوان یک آهنگساز، اظهار کرد: خواننده‌ای که صدای خوبی نداشته باشد و از حداقل علم این حرفه چیزی نداند، جایی برای همکاری نمی‌گذارد و من در جایگاه یک آهنگساز نمی‌توانم با وی همکاری داشته باشم. اگر خواننده‌ای صدای خوبی داشته باشد و صدای او به لحاظ عاطفی و روحی با جنس ترانه و هنر صوتی هم‌خوانی داشته باشد، حتماً از همکاری با او استقبال می‌کنم. حالا می‌خواهد این خواننده شهرت داشته باشد یا گمنام باشد.

به هر ترتیب هنر صوتی متن و تیتراژ سریال کت جادویی که طی آن سال‌ها توانست به عنوان یکی مجموعه‌های پیشرو در سریال‌سازی آن دوران سیما لقب بگیرد، همانند خود سریال که مفاهیم جالب توجهی برای کنکاش و جستجوی اوضاع و احوال اجتماعی آن دوران دارد، یک هنر صوتی خنثی نیست. هنر صوتی است که تلاش داشته در هر بخش از سریال القاکننده مفاهیم حسی باشد که حتی در هنر صوتی تیتراژ آن نیز شنیده می‌شود. قطعه‌ای با ادبیات ردیف‌دار مولانا و صدای مسعود خادم که در این سال‌ها صدایش کاملاً گم شده است و معلوم نیست آیا می‌تواند در مارکتینگ هنر صوتی پاپ این روزها توان رقابت داشته باشد یا خیر؟


تیتراژ چیزی شبیه به جلد اثر ادبی، شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب‌شده پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد و اگرچه این روزها هنر صوتی اثر سینمایی‌ها و سریال‌ها به سمت خانوادگی‌شدن و رفیق‌بازی و پول رفته و فقط در این چارچوب تعریف می‌شود، اما ارزش ساخت و ساز هنر صوتی تیتراژهای ماندگار می‌ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *