آیا سهراب در واقع توسط رستم کشته شد؟ – روایتی غیرمعمول از یک حماسه
0 نظر
نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» به کارگردانی حسین تفنگدار در تالار سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه است. این نمایش بر پایه یکی از تراژیکترین روایت خیالیهای شاهنامه، کشته شدن سهراب به دست پدر خود رستم، شکل گرفته است. اسرار این واقعه از زبان یک شاهدی که در میدان منازعه بوده و واقعه را از نزدیک دیده، بازسازی میشود. این نمایش بازیگران حرفهایی مثل میترا شجاعی، دانیال تفرشی، محسن میرهاشمی و مهتاب باجلان دارد و برای مشاهده آن همراه خواهید بود.
به گزارش خبرنگار دیجیاتور، نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» به کارگردانی حسین تفنگدار این روزها در تالار سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه است. این اثر نمایشی بر پایه یکی از تراژیکترین روایت خیالیهای شاهنامه یعنی کشته شدن سهراب به دست پدر خود رستم در میدان منازعه، شکل گرفته است و علاوه بر اقتباسی از این متن کهن پارسی، روایت دیگری را از این واقعه و از زبان شاهدی که خود در میدان منازعه بوده و واقعه را از نزدیک دیده است، بازسازی میکند.
الهام باقری نویسنده، پژوهشگر و استاد نوشتار خلاقانه فارسی یادداشتی درباره این نمایش نوشته است که در ادامه میخوانید:
«آرش، اژدهاک، مرگ یزدگرد، و اینک … ورا نام تهمینه سهراب کرد …
پیش از نمایش حسین تفنگدار همواره با خود در رفتار تهمینه و سهراب و رستمِ «غمنامه رستم و سهراب» شاهنامهی فردوسی در عجب بودم که هر کدام خرق عادتی فرای حماسههای اخلاقی و آدابدان ایرانی انجام دادهاند. بخشی که نه انسان امروزی که خود فردوسی نیز از این روایت خیالی و جوانکشیِ رستماش اندوهناک است و در اندیشه و تفکربافیِ آغازینِ روایت خیالی، تردید دارد افتادن نارسیدهترنج به سبب وزیدن تندباد از داد است یا بیداد و در این جوانکشی چندین بیت و توجیه دارد؛ حتا پس از کشته شدن سهراب و به دخمه سپردن پیکر بیجانش با دستان خود رستم، معترف است که دلنازکان از پسرکشیِ رستم بهخشم میآیند.
به نظرم همین یک بیت، مسیر ذهن متن تئاترنویس «ورا نام تهمینه سهراب کرد» را به سویی بردهاست که پیام نمایش برای بیننده «پر منابع آبی چشمِ» آن، با برداشتی از نانوشتههای فردوسی – بههر دلیل خواسته یا نخواسته متن تئاترنویس- به آن چیزی تغییر یابد، که بیگمان دراماتیکتر است و برخلاف توجیه فردوسی و سپردن هر اتفاقی را به دست قضا و قدر و آگاه نبودن بشر از راز گیتی، آن را زاده سنتهای موهوم و اندیشههای پلید پس پشت هر منازعه و دشمنی بداند. همانگونه که با خواندن متن تئاتر «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی و اختصاص دادن یک صفحه کامل از آغاز اثر ادبی به یک جمله تاریخی در مورد زندگی یزدگرد سوم و گذاشتن علامت تعجب جلوی واژه «مطالعات تاریخی» ذهن مخاطب را به آن سو میبرد که: مطالعات تاریخی را فاتحان نوشتهاند! و این پرسش که اگر نقال روایت خیالی، سهراب یا تهمینه بود، روایت خیالی به چه رنگی میآمیخت؟
با آگاهی از این موضوع که رستم شاهنامه، شخصیتی ملی و متعلق به تمام ملت ایران است، همچنین دخالت فردوسی در برخی روایت خیالیها نسبت به «نامه دهقان» و «نامه باستان» و «خداینامک» و ایجاد برخی تغییرات که در روایت خیالی ضحاک مشهودتر است، مقدمه را تمام میکنم و به نمایش حسین تفنگدار میپردازم که این روزها در سالن «سایه» صحنه نمایش شهر روی صحنه است…
دختر ملازم گردآفرید، رستم، سهراب، تهمینه و یک نقال زنِ خنیاگر، همگی راویان این نمایش هستند. فرشته شمس که بیتهایی از شاهنامه را فراخور صحنه به آواز میخواند،و تماشاگر را بین نمایش و شاهنامه به رفت و برگشت مفهومی- ذهنی وامیدارد تا حتا اگر شاهنامه را نخوانده باشد، بداند و بشنود آنچه میبیند، از روایت خطیِ روایت خیالی دور نیست.
تعدد راویان دیگر – چونان «مرگ یزدگرد» چونان «راشومون» – و شنیدن و دیدنِ ناگفتهها یا مکملهایی از آن روایت خیالی شاهنامه، مواجههای دیگر است برای تماشاگر شگفتزده که با همذاتپنداری همراه میشود. دخترک ملازم گردآفرید (با بازیِ میترا شجاعی) که کشته به دست رستم است – و ما هرگز ناماش را نمیفهمیم – نماینده فرودستی است که کشته میشود، اما این بار صدایش را بلند میکند و فریاد میزند. با آنکه رستم میخواهد او را خفه کند، اما تماشاچی او را میشنود.
رستم (با بازی دانیال تفرشی) که با سیمرغ همروایت خیالی است و بخشی از ناگفتههای روایت خیالی را واگو میکند که کشته بهدست او نه سهراب، که سهراب دروغین است؛ اما او برای حفظ ایران و پادشاهی حاضر است جوان را بکشد و او را در دخمه با اشک بگذارد، تا همچنان پشتیبان تخت و کلاه و خاک ایران و نیکنام مطالعات تاریخی بماند.
سهراب (با بازی سید محسن میرهاشمی) که در سر شور جوانی دارد و مرتب در حال توطئه کردن است؛ یک بار با افراسیاب، یک بار با رستم، یک بار با گردآفرید نیرنگ میبازد اما او نیز بازنده است. او نه کشته که فراریِ روایت خیالی میشود و گردآفرید را با فرزندی در شکم رها میکند.
اما تهمینه (با بازی درخشان مهتاب باجلان) که روایتی از آیین زنانهاش میگوید و راستگوی نمایش است. خواست او است که همه این تراژدی را شکل میدهد: از دلدادگیاش به رستم و از او صاحب فرزند شدنش تا تبدیل شدن از دختر پادشاه به رختشور و رنج فرزند را به خون جگر بزرگ کردن. اما بزرگترین رنجش رفتن سهراب با آرزوی کشوردار شدن و هرگز برنگشتن او، و او تهمینهای که همچنان چشمبهراه اوست.
دستور زبان متن تئاتر «ورا نام تهمینه سهراب کرد» نیز به لحن حماسیِ روایت خیالی اصلی بسیار نزدیک است و من در تماشای کل نمایش، باز هم با دستور بیضایی در «مرگ یزدگرد» و «آرش» روبهرو بودم.
باید با تصویر دیگرگونه رستم و سهراب از آنچه پیشتر خواندهام – با آن گریم اغراقآمیز برای ایجاد دلهره و ترس و انتخاب بازیگر سهراب که نخست عجیب میآمد – توی ذوقام میخورد؛ اما در پایان، دوستترشان داشتم. سهراب با سری تاس و اندامی ریزه نه به آن میمانست که در شاهنامه انتظار داریم: فرزند تهمینه بلندبالا و یل نامدار ایران رستم؛ اما یار خوبی بود تا باور کنم واقعیتر از تصویر فردوسی است. او پسری است جویای نام با اندیشههای براندازی.
بازیها نیز شگفتانگیز است. آنچه ندیم گردآفرید در نقش خود، سهراب و گردآفرید و گهگاه رستم بازی میکند، با نیمی از صورت زن و نیمی دیگر مرد، و تغییر صدا میان زن و مرد و حرکتهای بهجا و اثرگذار نشان از توانمندی بازیگر دارد و البته تهمینه که چنان باورپذیر بازی میکند و رنگ رنگ و احساس احساس برای نقشآفرینی شکل میگیرد، که انگار در نقش زن کنونِ ایران فرو رفته و قد راست کردهاست. زنی با تمام احساسات زنانه اما مستقلرای و مستقلرفتار که میخواهد، تصمیم میگیرد اما مانند اغلب زنان صاحب رای و اندیشه متفاوت، طرد میشود.
اذعان میکنم که زنان نمایش در این روایت زنانه از غمنامه رستم و سهراب، بر من بیشترین تأثیر را گذاشتند و این حماسه نامعمول را با بازیهای فرامعمول خود چنان قدرتی بخشیدند که بههمریزنده کاخ ذهنی من از روایت خیالی شاهنامه شد.
من با نمایش «ورا نام تهمینه سهراب کرد» زندگی را دوباره مرور کردم و زندگی کردم.»
نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» به نویسندگی و کارگردانی حسین تفنگدار و تهیهکنندگی محسن کبیرنژاد از هفتم آذر ماه در سالن سایه صحنه نمایش شهر، روی صحنه رفته است و تا 10 دی ماه ساعت 18 روی صحنه خواهد بود.
این نمایش پیش از این در هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی سال ۱۳۹۶، کلن آلمان سال ۱۳۹۷ و لاهه هلند سال ۱۳۹۸ اجرا داشته است.
بازیگران این اثر نمایشی (به ترتیب ورود به صحنه) میترا شجاعی، دانیال تفرشی، محسن میرهاشمی و مهتاب باجلان هستند.
در خلاصه روایت این نمایش آمده است: «زنی از خاک بیرون میآید و مدعی میشود روایت خیالی کشته شدن سهراب به دست رستم آنگونه که تاکنون خوانده و شنیدهایم، نیست. او که اسرار آن روز شوم را بهتر از هرکسی میداند، اینک از جانب روح گردآفرید موظف شده تا پرده از آن راز بزرگ بردارد …»
نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» به نویسندگی و کارگردانی حسین تفنگدار روی صحنه اجرا شده است و در این نمایش، بر اساس یکی از تراژیکترین روایت خیالیهای شاهنامه یعنی کشته شدن سهراب به دست پدر خود رستم، روایت خیالی از زبان شاهدی که خود در میدان منازعه بوده و واقعه را از نزدیک دیده است، بازسازی شده است. این نمایش پیش از این در هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی سال ۱۳۹۶، کلن آلمان سال ۱۳۹۷ و لاهه هلند سال ۱۳۹۸ اجرا شده است و بازیگران این اثر نمایشی شامل میترا شجاعی، دانیال تفرشی، محسن میرهاشمی و مهتاب باجلان هستند.