متن آهنگ شب آرمان گرشاسبی


متن آهنگ شب آرمان گرشاسبی
مسافرت نمیروم دگر، تو را ندارم انقدر
زم ما فقط، رهیست که مانده پشتِ سر
ببر مرا ز خاطرت نرفت اگر، ای از من بی خبر
شب چرا میکُشد مرا، تو نشسته ای کجای ماجرا
من چنان گریه میکنم، که خدا بغل کند مگر مرا
عمر همه لحظه ی وداعست، و صدای پایت آخرین صداست
ای گریه های بعد از این، خاطرم نمانده شهرِ من کجاست
صبح رفتن است، این تنِ من است
هجرتت مُرده بر شانه بردن است
این یقین مثل مرگ، با تو روشن است
شب چرا میکُشد مرا، تو نشسته ای کجای ماجرا
من چنان گریه میکنم، که خدا بغل کند مگر مرا
شب چرا میکُشد مرا، تو نشسته ای کجای ماجرا
من چنان گریه میکنم، که خدا بغل کند مگر مرا
عمر همه لحظه ی وداعست، و صدای پایت آخرین صداست
ای گریه های بعد از این، خاطرم نمانده شهرِ من کجاست
متن آهنگ آرمان گرشاسبی به نام شب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *