آیا کشور سوییس واقعی است؟/ پایان رویاپردازی دختران!
0 نظر
در این متن، گونتر آیش نویسنده و شاعر آلمانی معروفی است که آثار متعددی را ارائه داده و جایزه گئورگ بوشنر را دریافت کرده است. متن تئاتری «دختران ویتربو» از آثار وی است که به دوران نازیها پرداخته و توسط ایوب آقاخانی به شکل نمایش رادیویی تهیه شده است. این نمایش رادیویی در ۳ قسمت به ترجمه آشا شهیدی پخش شده و بازیگران حاضر در آن عبارتند از علی میلانی، سیما خوشچشم، مونا صفی و… .در قسمت پایانی، روایت خیالی دختران ویتربو ارائه شده و موضوعی از فرار و پنهانشدن مطرح میشود.
دریافت
61 MB
به گزارش خبرنگار دیجیاتور، گونتر آیش نویسنده، متن تئاترنویس و شاعر آلمانی متولد سال ۱۹۰۷ است که در سال ۱۹۷۲ و در ۶۵ سالگی درگذشت. وی آثار متعددی را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده و توانسته جایزه گئورگ بوشنر را دریافت کند.
متن تئاتر «دختران ویتربو» از جمله آثار آیش است که به دوران آلمان نازی میپردازد.
ایوب آقاخانی نویسنده و کارگردان صحنه نمایش و نمایشهایی رادیویی که در فعالیتهای رادیویی خود به سراغ آثار مطرح و تأثیرگذار نوشتار خلاقانه و نوشتار خلاقانه نمایشی جهان میرود و این آثار را در قالب نمایش رادیویی کارگردانی و به مخاطب ارایه میدهد، به سراغ متن تئاتر «دختران ویتربو» اثر گونتر آیش رفته و این اثر را در قالب متن تئاتر رادیویی کارگردانی کرده است.
نمایش رادیویی «دختران ویتربو» با ترجمه آشا شهیدی در ۳ قسمت ساخت و ساز شده است.
بازیگران سومین قسمت این نمایش رادیویی به ترتیب اجرا عبارتند از علی میلانی، سیما خوشچشم، مونا صفی، محسن بهرامی، فریبا طاهری، شیما جانقربان، نازنین مهیمنی، مهین نصری.
نرگس موسیپور افکتور، رضا طاهری صدابردار و محمد مهاجر تهیهکننده نمایش رادیویی «دختران ویتربو» هستند.
در قسمت پایانی نمایش رادیویی «دختران ویتربو» با مدتزمان ۳۳ دقیقه و ۴۵ ثانیه، پدربزرگ به گابریل میگوید که دختران وینتربو توسط او از گورستان زیرزمینی نجات پیدا کردند زیرا گابریل قصه دختران وینتربو را ساخته است. پدربزرگ معتقد است که گابریل نباید روایت خیالی را به سادگی روایت کند و نباید در انتهای قصه دختران وینتربو به راحتی نجات پیدا کنند.
خانم وینتر برای پدربزرگ و گابریل ماهی سفید میآورد تا بخورند. خانم وینتر نیز در کنار پدربزرگ و گابریل شروع به خوردن غذا میکند. گابریل از خانم وینتر درباره بیرون سوال میکند و از او میخواهد تا خیابانها و همچنین فصل پاییز را توصیف کند. گابریل دیگر نمیداند که واقعیتهای بیرون برایش فکر و خیال هستند یا واقعیت دارند.
گابریل از خانم وینتر میپرسد که آیا خوشحال است یا نه و او پاسخ میدهد که اصلا خوشحال نیست. پدربزرگ میگوید که در خواب دیده که آدرس خودشان را لو داده و نباید این کار را انجام میداد. پدربزرگ و گابریل به فکر این میافتند که از زیرزمین خانم وینتر خارج شوند و در جنگل پنهان شوند. خانم وینتر میگوید که باید مکان دیگری را برای مخفیشدن انتخاب کنند. خانم وینتر به آنها میگوید که باید نیمهشب به مکان دیگری بروند.
پدربزرگ به گابریل پیشنهاد میدهد در فرصتی که باقیمانده به سراغ قصه دختران ویتربو بروند و درباره آن قصه صحبت کنند و … .
با هم سومین و آخرین قسمت نمایش رادیویی «دختران ویتربو» را با هم بشنویم.
متن برای اجرای رادیویی “دختران ویتربو” ساخت و ساز شده است.