۱۰ مشکل اصلی در ساخت و ساز و رونق تولیدی

۱۰ مشکل اصلی در رونق تولید


در این گزارش پیرامون چالش‌ها و مشکلات بخش ساخت و ساز کشور، موضوعات اصلیی مطرح شده است. از مشکل نوسانات ارز و قیمت‌گذاری دستوری تا مشکلات مالی، تورم، مبادلات ارزی و ترانزیت، هر یک از این مشکلات بر ساخت و ساز و تولیدی ایران تأثیر گذار است. عدم تدوین نقشه راهبردی برای تولیدی و ساخت و ساز، قوانین متعدد و نقض پیش‌بینی پذیری مالی نیز چالش‌های دیگری است که از جایگاه خود سخن گفته است. همچنین بخش خصوصی نیز مطالبی را ارائه کرده که مشکلات و نگرانی‌های آنان را نشان می‌دهد. این موارد نشان از نیاز فوری به اقدامات و راهکارهای جدی در ارتقاء و حمایت از بخش ساخت و ساز دارد، تا دانش مالی کشور بهبود یابد.

به گزارش خبرنگار دیجیاتور، روز جمعه یازدهم اسفند ماه رأی‌گیری پارلمان برگزار شد و نمایندگان جدید باید از خرداد ماه وارد خانه ملت شوند.

با توجه به اینکه امروز چالش اصلی کشور حوزه دانش مالی و به ویژه ستون فقرات دانش مالی یعنی بخش ساخت و ساز است؛ در این گزارش به بیان بخشی از مشکلات این حوزه به منظور آگاهی بخشی به نمایندگان جدیدالورود به پارلمان پرداخته‌ایم.

مشکلات بخش ساخت و ساز

بخش ساخت و ساز که طی سنوات گذشته محور شعارهای سال منتخب از سوی مقام معظم رهبری بوده است این روزها با چالش‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند؛ در ادامه به توضیح برخی از این چالش‌های می پرداریم.

نوسانات ارز

تغییر مدام نرخ ارز و سایه سنگین آن بر دانش مالی کشور نیز باید سازماندهی شود چراکه امروز تولیدکننده نمی‌داند آیا کالایی را که امروز فروخته است فردا هم می‌تواند ساخت و ساز کند یا خیر.

از سویی دیگر افزایش قابل توجه قیمت مواد اولیه داخلی و خارجی نیز یکی دیگر از چالش‌های حوزه ساخت و ساز است که بخش اعظمی از آن ناشی از همین نوسانات نرخ ارز می‌شود.

نداشتن نقشه راهبردی

از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۶ اسنادی تحت عناوین مختلفی به منظور روشن کردن مسیر ساخت و ساز و تولیدی در کشور تدوین شد اما تا به امروز هیچیک از این اسناد نه تنها نتوانستند استراتژی مشخصی برای این بخش تعیین کنند بلکه در صندوقچه وزارت خانه‌های مالی نیز رسوب کردند.

رئیس حکومت سیزدهم نیز بهمن ماه سال ۱۴۰۰ در پی بیانات رهبری در دیدار فعالان حوزه ساخت و ساز و تولیدی به معاون اول خود مأموریت داد تا نسبت به تدوین نقشه راهبردی صنعتی و ارتقا ساخت و ساز داخل اقدام کند اما تا امروز خبری از این سند نیست.

قیمت گذاری دستوری

معمولاً حکومت‌ها برای مقابله با افزایش قیمت و تورم، اقدام به سرکوب قیمت‌ها و تعیین دستوری نرخ می‌کنند تا کالاها با قیمت پایین‌تر به دست مردم برسد با این حال طبق پیش‌بینی کارشناسان این اقدام نه تنها تاکنون به تثبیت قیمت کالاها کمکی نکرده بلکه خود به عاملی برای جهش تقاضا و التهاب بیشتر بازار، رانت و دلال بازی و خروج بازار از فرایند طبیعی خود تبدیل شده است.‌

در واقع همین قیمت گذاری دستوری کافیست تا شاهد دو نرخ در بازار باشیم، یک نرخ دولتی و دیگری نرخ بازار؛ از این همین نقطه است که درهای دلالی و رانت به سود عده‌ای فرصت طلب باز می‌شود که تاکنون مصادیق زیادی از این سوداگری را نیز در بازارهای مختلف شاهد بودیم؛ به عنوان مثال یکی از نمونه‌های شکست خورده این شیوه طی ماه‌های گذشته، حوزه خودروسازی بود که اگرچه تولیدکننده مجبور به سرکوب قیمتی شده اما نرخ‌ها در بازار به دلخواه دلال تعیین و به دست مصرف کننده رسیده است.

از سویی دیگر قیمت گذاری دستوری منافع دلالان و سوداگران را حفظ کرده است؛ برای مصداق این مبحث نیز می‌توان به تولیدی خودروسازی اشاره کرد. در این حوزه نه سودی به تولیدکننده رسیده و نه منفعتی به مصرف کننده، بلکه تنها دلالان میزبان سودهای هنگفت بازار وسایل نقلیه شده‌اند.

همچنین وقتی قیمت‌گذاری صورت می‌گیرد، تولیدکننده این علامت را می‌گیرد که ساخت و ساز با ریسک بیشتر و سود انتظاری کمتر همراه است؛ بنابراین در بسیاری از موارد، قیمت‌گذاری کالا و خدمات موجب کاهش رقابت، تضعیف ساخت و ساز و تحکیم انحصار و البته کاهش رفاه جامعه می‌شود.

قیمت گذاری دستوری علاوه بر تحمیل هزینه‌های سنگین به تولیدکنندگان و عدم سوددهی مناسب، قدرت رقابت‌پذیری ساخت و ساز را نیز از بین برده و در نتیجه منجر به تعطیلی یا ادامه ساخت و ساز با ظرفیت پایین واحدها و فرار سرمایه گذاری از بخش ساخت و ساز شده است.

تأمین مالی و نقدینگی

با توجه به رکودهای پی در پی در سالیان اخیر، یکی از عمده مشکلات ساخت و ساز در ایران مربوط به تأمین مالی و سرمایه در گردش واحدهای تولیدی به ویژه واحدهای تولیدی کوچک و متوسط می‌شود؛ نکته قابل توجه آنکه یکی از اصلی‌ترین راه‌ها در دانش مالی ایران برای تأمین مالی واحدهای تولیدی نظام بانکی است، آن هم در حالی که نوع رابطه نظام بانکی با بخش ساخت و ساز از جمله مهم‌ترین انتقاداتی بوده که همواره پای ثابت اخبار مالی قرار داشته و منتقدان معتقد بوده‌اند که نظام بانکی تمایلی به انجام وظایف واقعی خود نداشته و سرمایه خاصی را به ساخت و ساز اختصاص نمی‌دهند.

کارشناسان تاکید دارند که بانک باید خدمات مالی کند نه اینکه به عنوان منبع تأمین کسری برنامه‌ریزی مالی باشد. روابط حکومتی‌گذار باید نظام بانکی را در مسیر توسعه کشور هدایت کند زیرا هر چه شرکت‌های دولتی تسهیلات کمتری بگیرند، دست بانک‌ها برای پرداخت تسهیلات به بخش خصوصی و کسب و کارها بازتر می‌شود.

تورم

بررسی وضعیت بخش تولیدی و استخراج معدنی بیانگر آن است که به دلیل تورم بالا در دانش مالی ایران، این بخش بیش از پیش نیازمند تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش شده است، چراکه سهم سرمایه در گردش در میزان تسهیلات پرداختی به بخش تولیدی و استخراج معدنی از ۷۸ درصد در ۹ ماهه ۱۴۰۱ به ۸۲ درصد در ۸ ماهه منتهی به آبان سال ۱۴۰۲ است.

وضعیت بغرنج ساخت و ساز در دستیابی به سرمایه در گردش که هر روز هم بیشتر از دیروز می‌شود بر یک نکته تاکید می‌کند و آن اینکه حکومت باید اولویت نخست خود را کاهش نرخ تورم قرار دهد چراکه هر چقدر افسار تورم رهاتر باشد به همان میزان نیز صنایع در بخش‌های مختلف به ویژه در استخدام نیروی کار، هزینه خرید مواد اولیه و موجودی مواد اولیه در تنگنا قرار می‌گیرند و همین مساله موجب افزایش تمایل این بخش به دریافت تسهیلات بیشتر می‌شود.

همانطور که پیشتر نیز اشاره شد البته وظیفه نظام بانکی کمک به بخش ساخت و ساز است اما دو نکته نباید فراموش شود؛ نخست آنکه شبکه بانکی به دلیل چالش‌های فراوانی که دارد نمی‌تواند به عنوان ابزار قابل اعتمادی برای رفع نیازهای تولیدی و ساخت و ساز نقش آفرینی کند؛ موضوعی که موجب می‌شود تولیدی کشور در یک دور باطلی بیفتد که از یک طرف نیاز به سرمایه در گردش دارد و از طرف دیگر نمی‌تواند این نیاز خود را برطرف کند و درگیر روابط ناسالم با نظام بانکی می‌شود.

همچنین علاوه بر مساله یاد شده، بسیاری از واحدهای تولیدی با توجه به تورم موجود و شرایطی که دارند، توان بازپرداخت تسهیلات دریافتی را ندارند که همین امر موجب افزایش معوقات بانکی و جریمه‌های سرسام آور روزانه می‌شود.

چالش‌های مبادلات ارزی

مشکل دیگر مربوط به عدم امکان مبادلات ارزی و مالی تولیدکنندگان با شرکای خارجی می‌شود. این چالش را هم باید یکی دیگر از مشکلات ساخت و ساز دانست چرا که این موضوع خود بر کاهش فروش خارجی و حتی تأمین مواد اولیه تولیدکنندگان اثر منفی گذاشته است.

ترانزیت

اشکالات سیستم حمل‌ونقل کشور و هزینه‌های سرباری را که برای تولیدکننده به‌وجود می‌آورد باید دیگر مشکلات بخش ساخت و ساز کشور عنوان کرد. این موضوع در بخش فروش خارجی و حتی در حوزه فروش داخلی نیز تأثیر منفی گذاشته است.

در شرایط فعلی اصلاح ناوگان حمل‌ونقل ریلی و دریایی و بازسازی این بخش یک امر ضروری به‌شمار می‌آید چرا که با تقویت این حوزه هزینه جابه‌جایی محصولات برای تولیدکننده کاهش یافته و در نهایت قیمت تمام‌شده کالاها مناسب خواهد شد.

رکود پیاپی

امروز ظرفیت ساخت و ساز بسیاری از واحدها کاهش یافته و همین امر هزینه‌های سربار تولیدکننده را افزایش قابل‌توجهی داده است. اگر با کاهش رکود در بازار ظرفیت واحدهای ساخت و ساز افزایش پیدا کند به‌طور حتم هزینه‌های سربار ساخت و ساز کاهش یافته و کنار آن فضای رقابت برای تولیدکننده داخلی با اجناس وارداتی بهبود خواهد یافت.

در حال حاضر حکومت با افزایش تعرفه در صدد حمایت از ساخت و ساز برآمده است اما وقتی ظرفیت تولیدکننده کاهش یافته نمی‌تواند در بازار مقابل اجناس وارداتی قد علم کند.

صدور قوانین متعدد و نقض پیش بینی پذیری مالی

قوانین و مقررات ضدونقیض در کشور خود مانعی برای رونق ساخت و ساز شده است در این رابطه باید ضمن اصلاح قوانین با محوریت حمایت از ساخت و ساز، زمان و هزینه صدور مجوزها را به حداقل رساند. البته این موضوع اراده جدی حکومت و مجلس برای وضع قوانین مثبت و اجرای آنها را می‌طلبد.

عدم پیش بینی پذیری دانش مالی

از سویی دیگر نیز شاهد صدور قوانین و بخشنامه‌های متعددی در طول یک سال هستیم که موجب می‌شود پیش بینی پذیری دانش مالی کاملاً به حاشیه رانده شود.

در واقع صدور بخشنامه‌های متعدد و گاهاً متناقض با هم که از عوامل اصلی عدم پیش بینی پذیری دانش مالی محسوب می‌شود به خودی خود می‌تواند سرمایه گذار را از انجام فعالیت‌های مالی مجاز دور کرده و به دلیل چالش‌های ایجاد شده و دامن زدن به فضای ناآرام، حتی به فرار سرمایه از کشور نیز منجر شود.

همچنین طبق نظرسنجی اتاق بازرگانی ایران از فعالان مالی، ۹ مشکل اصلی پیش روی ساخت و ساز قرار دارد.

– ترخیص مواد اولیه در گمرک بسیار زمان بر و با موانع زیادی رو به رو است و عدم ترخیص مواد اولیه و قطعات از سوی گمرک، کمبود شدید مواد اولیه را به وجود آورده است. از طرفی تخصیص ارز نیز برای بازرگانی بین‌الملل مواد اولیه به کندی صورت می‌گیرد؛ به عنوان نمونه مواد اولیه برای ساخت و ساز از چین وارد شده و در گمرک ترخیص نمی‌شود. (صنایع شیمیایی، فلزی و …)

بخش خصوصی چه می‌گوید؟

– تداوم فرآیند طولانی تخصیص ارز و ترخیص از گمرک باعث کمبود مواد اولیه و به طبع آن ساخت و ساز در ظرفیت‌های پایین‌تر از توان تولیدی و در نتیجه تعدیل نیروی کار شده است.

– به طور کلی کمبود نقدینگی و مشکل در تأمین مواد اولیه و همچنین کاهش شدید قدرت خرید و کمبود تقاضای مشتریان منجر به تعدیل نیرو در شرکت‌ها به دلیل نوسان نرخ ارز شرایط مالی جامعه پیش بینی انتظارات برای ماه آینده بسیار دشوار و حتی علی رغم نزدیک شدن به پایان سال، تا حدی بدبینانه است و کسب و کارها پیش بینی می‌کنند دوباره با چالش‌های افزایش نرخ ارز و تأمین مواد اولیه و … روبرو شوند.

– نوسان نرخ ارز باعث مشکل در زنجیره تأمین مواد اولیه شده و عرضه مواد اولیه توسط عرضه کنندگان انجام نمی‌شود.

– نارضایتی نیروی کار از حقوق و دستمزد و عدم تمایل به اشتغال با توجه به فشار هزینه‌های زندگی باعث کاهش اشتغال شده است.

– فروش خارجی به برخی از کشورهای همسایه محدود شده است و بسیاری از محصولاتی که قبلاً صادر می‌شده در حال حاضر امکان فروش خارجی ندارند.

– تداوم کاهش قدرت خرید و تقاضای مشتریان در بازار باعث ادامه رکود در بسیاری از رشته فعالیت‌ها شده است. (پوشاک و چرم تولیدی چوب، کاغذ، مبلمان و…

– مانع تراشی برای بخش خصوصی از اعطای مجوزها تا ایجاد مشکل در تأمین مواد اولیه به یکی از رویه‌های دائمی و چالش‌های همیشگی در بسیاری از کسب و کارها تبدیل شده است


رأی‌گیری پارلمان برگزار شد. مشکلات بخش ساخت و ساز مالی شامل نوسانات ارز، عدم نقشه راهبردی، قیمت گذاری دستوری، تأمین مالی، تورم، مبادلات ارزی، ترانزیت، رکود، قوانین متعدد و پیش بینی پذیری ناقص دانش مالی را به نمایندگان جدید مجلس اعلام کرد. بخش خصوصی نیز از مشکلاتی مانند کمبود مواد اولیه، کاهش قدرت خرید، نارضایتی نیروهای کاری، محدودیت‌ها در فروش خارجی و مانع تراشی از اعطای مجوزها و تأمین مواد اولیه شکایت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *