متن آهنگ آخرین وسوسه علی سورنا
0 نظر
متن آهنگ آخرین وسوسه علی سورنا:
نترسیدیم از دار
نه خم شدیم رو به جباران
نعره کشیدیم مست و بیدار
چه گرد و خاکی به پا کرد فرار یاران
همین گذشت پشتِ پرده
وصف حالِ ما نبرده
کاردو فرو کردیم تا ته تووی صحنه
دشمن هنوز پی بقیه میگرده
یا زیرِ دست و پای هم پاره مُردن
یا سگ نهگهبان کاخ لردشونن
این گوسفندا عاشق صدای گرگن
خوارتونو * بمونه گل تهش
شرح حال ما رقص رو لب تیغ بود
اما کار شما کاسبای تبلیغ
بنویسید تاریخو که یادتون بمونه
اعتبارتون به خونه وصلِ بالتون به لونه
اعتقادتون به نونه و نقابتون رو خونه
زنده ها رو بو بکشید هار پاره پوره
تا بوسه باد و این اجتماع سوخته
لباس هر کی غیر زنده ها رو بتکون
که توو حجاب نمیره ذهن پاک و زنده خو
هار و زنده خو باش، بیدار و ادبیات ردیفدارِ خون
ما تولدمون توو عشق ماشه بود و بوم
که تا توله ننه بابات لاشه بود و …
من هنوز کارده تنم با من
با من دَم از امنیت بزرگراه نزن
ماها باج ندادیم شما رو راهت ندادن بفهم
–
ده تا مثل من بس واسه ریختن اگه
یه تله ریز به کاخ بزنن هفت تا
هفت تا مجوزو بکن هفت سوراخت داشی
کسی نمیگه تا کجا داد بزنم ببین
یه ادبیات ردیفدار شدم راوی باد و
زمانو نجات دادم از دست ثانیه ها
تکای راهو بداهگیمو گم کردم
اونجا که از ترس دادم به هر قافیه جا
یه روزی میفهمی مفهوم زندان
تا که چالت بکنن توو تبانی آزادی
تو نه گریخته شدی از جایی نه و به جایی
کشیده شدی غیر این اتاق که داری
توو این قهقهرا خونه کفن احمقاست
میزنه مخ به از خونه جسدا
به خیلیا میشه رسید ته خطای ممتد
به ما میشه رسید از بوی دهن کرکسا
توو این بیابان خون آلود
من آویزه صلیبه تنم
منتظرن بشکنه بشونه
سرم کرکسای قبیله خلاء
بوری و رهام کردی وسط بوران
میخونم با زخم –
من دیوونه تر از اونام
میام پایین از این صلیب سوزان
توو این بیابان خون آلود
من آویزه صلیبه تنم
منتظرن بشکنه بشونه
سرم کرکسای قبیله خلاء
بوری و رهام کردی وسط بوران
میخونم با زخم –
من دیوونه تر از اونام
میام پایین از این صلیب سوزان
– دجار خریت نوجوونیاتو داری
وقتی منفعت پاپیچت میشه
من زندگیم یه کارناوال از غلطه
ولی حقو کی گارانتی بهت میده
پرتم از توو گله سرد و بی نفوذ
اما بیتام آتیشت میده
یه غول تنها نه همسرم نه دوست
نه داداشی ام دیگه
اما عادیه دیگه
عادیه تا مرگو *
توو تخیل جمعتون نیستم توو خر بازیام
با سطل خالی میپاشم رنگ رو دیوار
در میاد نقشه نقش رو شیار
یه مرد با یه تاج خوار رو سرش
میزنه پُک به سیگار
میگه ایدت واسه فردا چیاست
راه میرم بلند
میگم آدما یه ثانیه هیچ کاری نکنن
تموم شه
میگه هو چه خبرته مگه سگ زده بهت
میگم تو دیگه چرا زور توو غبغت
صبحو میفروشی ولی هنوز شب تنته
خیره میشه قفل یه لحظه به در
میگه گرمه چقدر
میبُرم با قیچی یه تیکه هوا
میدم بهش مکث میکنه
میگه تووش گرمه چقدر
ما درد میکشیم
ما زخمی و تیر خورده و سیر
از هر کی که هست
از هر کی که نیست
میگه یه خبر ترسناک واسه همیشه شوم
شما تازه زدید وسط رویه پوچ
این آخرین وسوسه سرودمه به زنده ها
لا برده های مُرده عفونت یه اجتماع
بذار صعود بکنن به عمق عقده هاشون
اینا نفهمیدن چیه سقوطتون به ارتفاع
ارتفاع تلخ تنتون، بگو باشن منتظر تا در بزنن
باشه یاد مطالعات تاریخی این هدفگیری
که چطور با تانک گذاشتیم توو قلب مگس
توو این بیابان خون آلود
من آویزه صلیبه تنم
منتظرن بشکنه بشونه
سرم کرکسای قبیله خلاء
بوری و رهام کردی وسط بوران
میخونم با زخم –
من دیوونه تر از اونام
میام پایین از این صلیب سوزان
بگید از کشته های سفره
از این خون آسمون صورت سرخ زمین
با همه ضرورت قامت شکستتون
بزنید توو قلب درشت قبیلتون
بگید از دروغ جمع لاغر و تنهاتون
از لکه های خون رو دامن سرمایه
از مرگ سادگی از حیرت آزادی و
از ترکیدگی چرک تاول فرداتون
از اونا که حذفن از دسته و سازش
از مدرسه اداره، مسجد و موسسه آموزش عالی
ما که عضو نشدیم توو بیماری جمعیتون
کشیدیم تهمت این بیماری رو تا اصلاح
بی لباس معامله لخته میره سرما رو
یه تن تیکه موند واسش تخم کینه همراهش
حتی عشقو نخواست توو معامله هاتون
یه نه محکم ساخت به * دلال
بگید که زندگی همینجاست
بیرون از کمان ساعت کشیدگی فردا
میاد به سمتت و هنرمند همینجاست
که میدونه کِی و کجا کشته میشه اما
اما زیادن اونا که غرقن توی لیست نظام های سلطتون
یه مشت کاسه لیس مجبور
بگید از صداها، از نگاه های مجروح
خودکاراتون، باتوم های دست پلیس های سرکوب
خط های قرمز و مرزها رو بردار
آثار خلاقانه نیست ابزار امنیت دلال
خبط پیدا نشد توو کار ما این چند سال
ما دردیم اینا اشراف
به ما نگین همکار
اگه فقط یکم جر میخوردین عین زنان حاشیه
میدیدید زندگی مهمه
توو زمین استبداد زیر آلت استعمار
از واژن شهر جمع کنسرت عقاید معنوی و دیرتو بخون
واسه اونا که طرفدارتن هی
اینجا واقعیه، خطرناکه شهر
گوشی دستته این رو با اربابتم
اسلحه واسه ما مفهوم بود نه ابزار رقص
طرفم بیا مرد، پ یه قشون تا ته
لا دندونم جنازته
خودتون به * میرین و کاسبتون پارست
انقده فشار نده خودکارو پاره شد اون کاغذ
افق زندگی از دل یه رخداده
اونجا که بهت میگن دیوونه بِرون سمت اون دینه
که تار و پود بزنیم بیرون از هر سنگر
جنگو یاد بگیر تا گم نشی توو جنگل
ادامه بده حتی به زور هم که میشه
گند بزن خوبه، بدون بعدش میشه
مثل من که کرکس رو دیدم پروانه
همین مسیر من رو کشوند سمت پیله
گند پشت کند، اضطراب پر از صدام
لای یه مشت موش موزی عمق لحظه هام مرد
چقدر باید پرت میبودم
که از لاشه گذشتم اعتراف کنم به لاشخور
به دندون کشیدم لاشه هامو شاد
خوک های ترسو، بی عرضه و توان
اما مهم نیست، همین یه راه تازه ساخت
چون آثار خلاقانه من نقد میشه از لای ضایعاتون
لاشخورهای بی کیفیت
روو بلندهای رشد بکشیدم
نه میمیرم، نه برمیگردم
بهتره از پشت بکشیدم
از این لحظه هر کی زنده به * رفت و ساخت
با ارواحش همونو به حساب جنایت بذار
* دونه دونه مثل سابق
بهتره که بیاید با این اسارت کنار
متن آهنگ علی سورنا به نام آخرین وسوسه