فقه و فناوری زیستی میتوانند یک تمدن پیشرفته ایجاد کنند
0 نظر
در یک نشست علمی در راستای همایش ملی «مطالعات نظری- دینی علوم زیستی و زیست فناوری»، که توسط هسته مطالعات دینی زیست فناوری و فناوری طراحی ژنتیک مرکز رشد و خانه خلاق و پیشرفت پژوهشگاه برگزار شده بود، آیتالله علیاکبر رشاد مبانی مشترک بین فقه و زیستفناوری را بررسی کرده و اظهار کرد که این دو دانش در مبانی یکسانی نیستند. او به اهمیت تمدن و نقش عقاید معنوی در شکلگیری تمدن، همچنین اهمیت سبک زندگی و میراث در تمدن اشاره کرد. این نشست با اظهارات استادان و علمای حوزههای مختلف نشان داد که فقه و زیستفناوری میتوانند در تعامل با یکدیگر، تمدن جدیدی مبتنی بر پیشرفت و ایمان ایجاد کنند.
به گزارش دیجیاتور، نشست علمی فقه و زیست فناوری، در راستای همایش ملی «مطالعات نظری- دینی علوم زیستی و زیست فناوری» شامگاه ۹ اسفندماه ۱۴۰۲ توسط هسته مطالعات دینی زیست فناوری و فناوری طراحی ژنتیک مرکز رشد و خانه خلاق و پیشرفت پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.
آیتالله علیاکبر رشاد رییس و مؤسس پژوهشگاه در این نشست، با اشاره به رابطه میان فقه و زیستفناوری، گفت: گاهی با این رویکرد به نسبت بین این دو توجه میکنیم که هر دو به مثابه دانش مورد توجه قرار بگیرند یعنی ما دو علم را با هم مقایسه میکنیم؛ گاهی هم این دو را به مثابه دو عنصر از عناصر تمدنساز لحاظ میکنیم، بنابراین در تلقی دوم از آن جهت که نوعی معرفت و دانش و علم هستند سخن نمیگوییم بلکه به مثابه فرایند و سازوکارهایی هستند که براساس توسعه و تحقق آنها در حیات انسان، تمدن خاصی را ایجاد میکنند.
آیتالله رشاد با بیان اینکه باید برای هر دو رویکرد مبانی ما روشن باشد، اظهار کرد: براساس این رویکرد ابتدا باید تعریف خود را از علم و دانش مشخص کنیم تا نسبت میان فقه و زیستفناوری را بسنجیم؛ از نظر بنده هر علمی دارای ۵ مؤلفه است؛ البته برخی گفتهاند انسجام درونی انبوهی از قضایا که از روش واحد استفاده کنند و دارای غایت و تمایز بیرونی باشند علم خواهد بود؛ برخی هم معتقدند که تمایز دانشها به مسائل آن علم برمیگردد. از نظر ما ۵ مؤلفه لازم است تا علمی شکل بگیرد؛ اول پیشفرضها و پیشانگارهها که خارج از خود علم هستند، مثلاً دانش علم ماده یکسری پیشفرض دارد که خود این پیشفرضها اندیشه و تفکر علم علم ماده را شکل میدهند و هیچ دانشی فاقد پیشفرض نیست؛ مؤلفه دوم داشتن موضوع است یعنی علم نمیتواند محقق شود ولی موضوع نداشته باشد؛ مثلاً موضوع علم علوم درمانی، فعل و انفعالات مرتبط با بدن است یا موضوع دستور زبان فارسی، قواعد است.
رییس شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه تهران با بیان اینکه این نظر بنده که هر علمی حتماً باید موضوع داشته باشد مخالفانی هم دارد از جمله اینکه امام خمینی معتقدند که علم لزوماً موضوع ندارد، گفت: مؤلفه دیگری که هر علمی از آن برخوردار است انبوهی از مسائل است و نمیتوان گفت علمی داریم ولی مسائل ندارد. مؤلفه دیگر هم روش علم و منطق و متدلوژی آن است و مؤلفه پنجم هم غایت و کارکردهای هر علم است مثلاً غایت دانش علوم درمانی رفع آسیب بدن و معالجه بیماری است و غایت علم منطق هم ارائه روش برای درست فهمیدن است.
رشاد با بیان اینکه این دو دانش در مبانی یکسان نیستند ولی ممکن است پارهای از مسائل زیستفناوری مبنا برای فقه قرار بگیرد، تصریح کرد: مثلاً ما بخواهیم یک مسئلهای را در فقه فهم کنیم به علوم مختلف مانند مطالعات فرهنگی نیاز داریم مثلاً اگر از فقیه بخواهد حکم سلولهای بنیادی را مشخص کند این دانش زیستفناوری است که باید به فقیه بگوید سلول بنیادی چیست و چگونه پدید میآید تا او بتواند حکمی بدهد، کما اینکه عکس این مسئله هم ممکن است مطرح شود یعنی زیست فناوری هم در برخی مسائل میتواند از فقه کمک بگیرد. مثلاً جمعیتی از مؤمنان با یک مسئلهای مواجه هستند و چه بسا حکم آن مشخص شده است ولی ما با دادههای زیست فناورانه میتوانیم راههای مختلفی برای مواجهه با آن بیابیم و اگر حکمی حرمت دارد طوری رفتار کنیم که حکم تغییر کند.
رییس و مؤسس پژوهشگاه میراث و اندیشه اسلامی با بیان اینکه قلمرو زیستفناوری موجود عالم ملک است و نه ملکوت، افزود: زیستفناروی برای کمک کردن به بهبود زندگی انسانها ایجاد شده است و میخواهد فارغ از حرمت و حلیت ساخت و ساز مواد و خوراکی مورد نیاز انسان را فراهم و کمبود مواد غذایی را جبران کند و فقه درصدد بیان این است که کدام مواد غذایی میتواند مفید برای ملک و ملکوت انسان باشد؛ البته چنانچه گفته شد این دو دانش به لحاظ مبانی چندان یکسان نیستند.
تمدن بدون عقاید معنوی ممکن نیست
استاد درس خارج حوزه علمیه تهران با اشاره به رویکرد دوم به فقه و زیستفناوری یعنی اینکه این دو را به مثابه دو عنصر تمدنساز ببینیم، ادامه داد: در این زمینه چند پیشفرض تمدنی را باید بگوییم تا بتوانیم داد و ستد بین این دو دانش را از این منظر بررسی کنیم؛ تمدن از مؤلفههایی درست میشود؛ اولین مؤلفه، عقاید معنوی است؛ اصولاً امکان ندارد تمدنی خلق شود که در آن عقاید معنوی نقشآفرینی نداشته باشد؛ این مسئله را تنها کسانی مطرح نمیکنند که مؤمن باشند بلکه فلاسفه تمدن و تمدنپژوهان عموماً قائل به این مسئله هستند البته مراد از عقاید معنوی صرفاً ادیان ابراهیمی نیست بلکه عقاید معنوی به معنای عام مدنظر است و مثلاً گاهی کسی مانند کنفسیوس یکسری عقایدی را به نام عقاید معنوی مطرح میکند و گاهی هم واقعاً پای یک عقاید معنوی توحیدی و ابراهیمی در کار است. یا دین بودا یکسری باورهایی را مطرح میکند یا دین عیسوی که امروزه گفته میشود تمدن کنونی زاده دین عیسوی است و وبر از جمله افراد باورمند به این مسئله است.
استاد حوزه تهران با بیان اینکه اندیشه، علم و فناوری از دیگر مؤلفههای یک تمدن است، یعنی ممکن نیست که تمدنی باشد و علومی نداشته باشد، اظهار کرد: نیست تمدنی که فاقد فناروی باشد؛ مؤلفه دیگر هم مقررات و نظامات است و هر تمدنی متشکل از بستهای از الزامات و قوانین است؛ گاهی برخی افراد برخی از این مؤلفات را به تنهایی عامل تمدن میدانند مثلاً امروزه نحوه حکمرانی را مؤلفه محوری تمدن میدانند؛ مؤلفه دیگر تمدن هم ثروت است یعنی تمدن بدون ساخت و ساز ثروت ممکن نیست و مؤلفه دیگر هم قدرت و اقتدار است و نمیتواند تمدنی ایجاد شود ولی قدرت نداشته باشد.
آیتالله رشاد با بیان اینکه عنصر دیگر در تمدن هم مسئله میراث است، افزود: تمدنپژوهان برای میراث جایگاه بالایی قائل هستند و برخی معتقدند که تمدن، وجه سخت و میراث وجه نرم است وگرنه این دو هر کدام یک رو از یک واقعیت هستند، البته بنده این نگاه را قبول ندارم زیرا این افراد تصور میکنند تمدن یعنی تکنولوژی در حالی که تمدن فقط تکنولوژی نیست بلکه امروزه مثلاً آمریکا میراث، تمدن و سبک زندگی خود را حتی بر غرب تحمیل میکند در حالی که حاضر نیست تکنولوژی خود را در اختیار دیگران قرار دهد. الان تواما ایران را محدودیتهای بینالمللی میکنند و اجازه نمیدهند حتی خود ما تولیدکننده تکنولوژی باشیم در عین حال قصد دارند تمدن و فرهنگشان را بر ما مسلط کنند.
جوهره تمدن، سبک زندگی است
وی با بیان اینکه سبک زندگی، جوهره تمدن است، اظهار کرد: غرب حاضر است تمدن و میراث خود را به ما بدهد و تحمیل کند ولی حتی در صورت منازعه هم حاضر نیستند تکنولوژی به کشور ما بدهند؛ بارها علیه صنایع هستهای اقدام کردهاند ولی حاضر نیستند کمکی در پیشرفت هستهای به ما بکنند.
آیتالله رشاد ادامه داد: اگر سبک زندگی، جوهر تمدن است باید ببینیم فقه چه نسبتی با زیستفناوری دارد؛ نقش اصلی فقه در حیات یک انسان و جامعه آن است که سبک زندگی خاصی را بر اساس شریعت به آحاد جامعه پیشنهاد و سبک زندگی مؤمنانه را ایجاد میکند؛ بنابراین تمدن اسلامی، در حقیقت تمدن مبتنی بر شریعت است و شریعت هم با برداشتی که اکثریت مسلمین داشتند همین فقه اهل سنت بوده است و به تعبیری تمدن اسلامی، فقهبنیاد بوده گرچه این بنیاد مبتنی بر رویکرد اشعری بوده و هست زیرا عقلگرایان زودهنگام غروب کردند و متأسفانه امروز هم اکثریت مسلمین اشعریمسلک هستند و معتزله از بین رفته است.
استاد حوزه علمیه تهران بیان کرد: برخی تصور میکنند فقه میتواند مانع مطالعات زیستفناورانه باشد ولی بنده موافق نیستم ضمن اینکه حتی با کسانی که میگویند زیستفناوری در حوزه مطالعات ارزشها و فقه اشکال ایجاد میکند هم نیستم و معتقدم فقه میتواند با دستوراتی که ارائه میدهد باعث شود تا افراد هم مؤمنانه و هم پیشرفته زیست کنند. در نتیجه در یک فرایند داد و ستدی میان فقه و زیستفناوری، کاملاً میتوان یک تمدن مؤمنانه را شکل داد. حاصل عرض بنده این است که فقه و زیستفناوری در تعامل با هم میتوانند تمدن جدیدی مبتنی بر پیشرفت و ایمان ایجاد کنند و هیچ تزاحم و تعارضی بین این دو نیست گرچه مانند هر امر دیگری فقه ضوابطی را ایجاد میکند که سبب تفاوت بین زیستفناوری در نقاط مختلف دنیا میتواند بشود.
وی تاکید کرد: ما با تشکیل ستادهای دانشهای پیشرفته ذیل معاونت ریاست جمهوری خوشبختانه در نوع این حوزهها از جمله زیستفناوری حتی از آمریکا و چین جلوتر هستیم و از جمله دلایل آن هم فتوای پیشرفته مقام معظم رهبری و سایر مراجع و علما است. در بسیاری از کشورهای مسیحینشین مشکلات زیادی در این عرصه دارند و محدودکننده برای آنان بوده است.
در این نشست علمی فقه و زیست فناوری، بحثهای انجام شده نشان داد که فقه و زیستفناوری میتوانند در تعامل با یکدیگر، تمدن جدیدی مبتنی بر پیشرفت و ایمان را ایجاد کنند. حضور فقه و زیستفناوری باعث ایجاد یک تمدن مؤمنانه خواهد شد، بدون تزاحم و تعارض بین این دو علم. تلاشهای انجام شده تاکنون نشان دهنده پیشرفت ایران در زمینههای دانشهای پیشرفته نظیر زیستفناوری بوده است و این پیشرفتها برخی از کشورهای پیشرفته جهان را پیشیبردار کرده است.