هنر هفتم: روی آن یا برای خانواده؟
0 نظر
موسسه تبیان در یک نشست با موضوع «هنر هفتم برای یا علیه خانواده؟» در نمایشگاه رسانههای ایران، به مساله خانواده در هنر هفتم پرداخت. موضوعاتی مانند تاثیر هنر هفتم بر میراث و خانواده، نقش رسانهها و افراد فعال در حوزه خانواده و رسانه، و نقش حاکمیت در تولیدات سینمایی مورد بحث قرار گرفت. نظرات متفاوتی از اساتید موسسه آموزش عالی و فعالان رسانه در مورد تأثیرات هنر هفتم بر خانواده بیان شد. این نشست در ختم شدا به تأکید بر لزوم ایجاد یک گفتمان مشخص در حوزه اثر سینمایی خانوادهمحور و تأثیر تامین مالی دولتی در تولیدی سینمایی پایان یافت.
به گزارش دیجیاتور، موسسه تبیان قریب به ۲ دهه است که در حوزه مسایل خانواده و ساخت و ساز محتوا و محصول مشغول فعالیت است. از آنجا که یکی از عرصههای مهم میراث، هنر هفتم است، تبیان در نشستی که در نمایشگاه رسانههای ایران با موضوع «هنر هفتم برای یا علیه خانواده؟» و با حضور مهدی ناظمی استاد موسسه آموزش عالی، عطیه ایزدخواه فعال عرصه رسانه و مریم کثیری روانشناس و فعال اجتماعی و رسانه برگزار شد به مساله خانواده در هنر هفتم پرداخت.
سیدمهدی ناظمی در شروع نشست به شرح تاثیر هنر هفتم بر میراث و خانواده پرداخت و افزود: هنر هفتم منبع الهام رسانههای دیگر است و هنوز هم جایگاه خود را در جهان حفظ کرده است. روند رشد هنر هفتم با خود تضعیف خانواده را به همراه داشت. با این حال در دهه هفتاد و هشتاد شمسی، سینمای جهان به این نتیجه رسید که مسیر طی شده مخرب خانواده است و سعی کرد تا حد ممکن اشتباهات گذشته را جبران کند. در همین راستا اثر سینماییهایی مانند «مرد خانواده» در اوایل دهه ۱۳۸۰ ساخته شد؛ در کشور ما نیز از این اثر سینمایی الگو گرفته شد و اثر سینمایی «زن بدلی» ساخت و ساز شد که متاسفانه مفاهیم ضد خانواده را مورد توجه خود قرار داده بود.
وی افزود: اصولا رسانههای ما در تضاد با خانواده هستند و در صداوسیما نیز برنامهای به نام «برنامه خانواده»، به هیچ عنوان مقوّم خانواده نبوده است، بلکه از ابتدا یک کپی از تاکشوهای غربی بود. خوشبختانه در سالهای اخیر اصلاحاتی جزیی در روابط حکومتی و تولیدات صداوسیما رخ داد اما این تغییر هنوز در هنر هفتم به وقوع نپیوسته است. واقعیت این است که سینمای ما که با تامین مالی حاکمیتی حرکت میکند، نگاهی به خانواده ندارد و به علت سیاسی بودن، سعی در ارایه تولیداتی دارد که به هیچ عنوان در جامعه تنش و سوال چالشبرانگیز ایجاد نکند. یکی دیگر از مشکلات ما، نبود یک گفتمان مشخص در حوزه اثر سینمایی خانوادهمحور است و به همین دلیل اثر سینماییسازان در این حوزه با سعی و خطا جلو میرود.
لازم است که در کنار اثر سینماییهای سینمایی، یک متخصص حوزه خانواده داشته باشیم تا بتواند به مفاهیم و مضامین مورد نظر بپردازد و به جای تامین حداکثری برنامهریزی مالی ساخت و ساز یک اثر سینمایی سینمایی پرخرج، بهتر است تا به چند اثر سینمایی سینمایی کمک محدود مالی کرد و در ازای آن انتظار پرداختن صحیح به مسایل خانواده را داشتدر ادامه مریم کثیری به آسیبشناسی سینمای کشور پرداخت و عنوان کرد: به نظر بنده سینمای کشور ۲ آسیب اصلی دارد؛ اولین مشکل و آسیب، نپرداختن به الگوی متناسب با میراث فعلی جامعه است. مشکل اینجاست که تفکر حاکم بر نهادهای جمهوری اسلامی قایل به وجود تکثر در جامعه نیستند و به مسایل سرنوشتساز خانواده نمیپردازند و در همان فرم و قالبی که فقط مناسب قشر مذهبی جامعه است، باقی ماندهاند. مساله بعدی، حاکمیتی بودن و عدم شناخت حامیان هنر هفتم از میراث و تولیدی هنر هفتم است. ما سریالی به نام «سالهای دور از خانه» و شخصیتی به نام «اوشین» داشتیم که نمونه یک زن فعال و تلاشگر بود و در صداوسیما، سریالی به نام «نرگس» که یک زن منفعل و بیکنش را به تصویر میکشید و نهایتا نیز دشمنان او به علت بیماری و کهولت سن از دنیا رفتند. البته که اثر سینماییهایی مانند «در آغوش درخت» نیز داشتیم که به نظر بنده بسیار مسائلهشناسانه به میراث گفتوگو و حل مساله پرداختند.
وی عنوان کرد: اثر سینماییسازهای نهادی ما فهم صحیحی از خانواده ندارند. لازم است که در کنار اثر سینماییهای سینمایی، یک متخصص حوزه خانواده داشته باشیم تا بتواند به مفاهیم و مضامین مورد نظر بپردازد و به جای تامین حداکثری برنامهریزی مالی ساخت و ساز یک اثر سینمایی سینمایی پرخرج، بهتر است تا به چند اثر سینمایی سینمایی کمک محدود مالی کرد و در ازای آن انتظار پرداختن صحیح به مسایل خانواده را داشت.
عطیه ایزدخواه نظر نیز مطرح کرد: به زعم بنده نیز ما گفتمان مشخصی در حوزه سینمای خانواده نداریم. با این حال مساله مهم تر، لزوم یا عدم لزوم دخالت حاکمیت در هنر هفتم و حمایت از آن است. هر ۲ این دیدگاهها طرفدارانی دارد که البته بنده طرفدار عدم دخالت در هنر هفتم هستم و معتقدم که هنر هفتم باید به سمت خوداتکایی با حفظ چارچوبهای اخلاقی و اسلامی حرکت کند. متاسفانه در حال حاضر میزان دخالت حاکمیتی در هنر هفتم بسیار زیاد است به نحوی که تغییر دبیر جشنواره اثر سینمایی فجر موجب تغییر رویه کلی در این جشنواره میشود.
ناظمی در تکمیل صحبتهای خود اظهار کرد: تا زمانی که ما به سمت ساخت و ساز حرکت نکنیم، الگوی مطلوب ایجاد نخواهد شد. متاسفانه عدم ریسکپذیری تصمیمگیران، منجر به انفعال در حوزه سینمای خانواده شده است. میبایست سلسله تولیداتی داشته باشیم که به طور قطع درصدی هم از این تولیدات ناموفق خواهند بود اما در نهایت به چند الگوی موفق و مخاطبپسند خواهیم رسید که میتوانند الهامبخش تولیدات بعدی ما باشند. معتقدم که به هیچ عنوان در این حوزه بنبست نداریم و هم منابع موجود است و هم نیروی انسانی لازم اما وسواس فکری موجب تردید در قدم نهادن در این مسیر شده است. مهمترین هدف اولیه ما باید رسیدن به الگوهای موفق باشد. این گونه هم نیست که تصور کنیم اثر سینماییسازان به علت ریسک مالی وارد این حوزه نمیشوند؛ چرا که اصولا ما تامین مالی خصوصی در حوزه سینمایی و ساخت و ساز اثر سینماییهای فرهنگی نداریم و این مسؤولان هستند که باید همت کرده و تصمیم به قدم گذاشتن در این مسیر بگیرند.
مریم کثیری که با نظر ناظمی مخالف بود، بیان کرد: تا زمانی که هنر هفتم نتواند به مخاطب عام و جامعه متکثر ما ارتباط برقرار کند، نمیتوان به حوزه خانواده وارد شد. آفت سینمای ما حاکمیتی بودن آن است. معتقد هستم که به هیچ عنوان نیاز به سعی و خطا کردن نیست و با رعایت بدیهیات سینمایی و روانشناختی، مانند هرم ساختشناسی، میتوان مخاطبان مورد نظر را با تولیدات خود همراه و درگیر کرد. تا زمانی که در مسیر خرج پول منابع هیدروکربن در راه سعی و خطا و هدر رفتن سرمایه کشور حرکت کنیم، به نقطه مطلوب نه تنها نخواهیم رسید، بلکه نزدیک هم نخواهیم شد.
ایزدخواه نیز در این زمینه مطرح کرد: بنده با نظر خانم کثیری موافقتر هستم و معتقدم باید هنر هفتم به سمت اتکا به خود حرکت کند و تولیدی سینمای ملی داشته باشیم، اما مسیر رسیدن به نقطه مورد نظر نیز باید مشخص و روشن شود. مسؤولین هنر هفتم باید در حین حمایت مالی از تولیدات سینمایی، مسیر استقلال را نیز در نظر داشته و طراحی کنند و در این مسیر نیز قدم بگذارند. من با این مساله کاملا موافق هستم که تولیدات سینمایی با توجه به ذایقه و شناخت کافی از مخاطب ساخت و ساز نمیشوند و باید برای حل آن تدبیر جدی کرد.
در پایان این نشست ناظمی یادآور شد: در وهله اول باید سینمای جهان به صورت واقعی توصیف و تحلیل شود. هالیوود متشکل از چند شرکت فراملیتی است که با ساختار سیاسی و مالی ما به هیچ عنوان تطابق ساختاری ندارد. اصولا بحث هالیوود جداست و نمیتوان آن را به عنوان الگو و نسخه موفق تولیدی هنر هفتم برای دیگر کشورهای جهان تجویز کرد. در کشورهایی مانند کره جنوبی و تا حدی ترکیه که تولیدی اثر سینماییسازی نسبتا موفقی هم دارند، حقیقت ماجرا این است که تا حد بسیار بالایی به حکومتهای خود وابستهاند. نمیشود در یک فضای انتزاعی و خلا ساختارسازی کنیم و در همان ساختار هم تصور کنیم که به نقطه مطلوب رسیده و موفق خواهیم شد. تولیدی مستقل سینمایی یک افسانه بیش نیست و به هیچ وجه امکان تحقق ندارد. تصور کنید که یک لحظه برنامهریزی مالی دولتی بخش میراث قطع شود، نه تنها تولیدی سینمایی کشور تعطیل خواهد شد، بلکه خبرگزاریها و رسانههای حاضر در همین نمایشگاه نیز امکان ادامه حیات نخواهند داشت و دیر یا زود تعطیل خواهند شد. بنده قایل به خصوصیتر شدن هنر هفتم هستم، اما راهحل و مسیری که باید طی کرد تا به آن رسید، یک مقوله کاملا مناقشه برانگیز است که در این بحث مجال گفتوگو در مورد آن مقدور نیست.
موسسه تبیان قریب به ۲ دهه است که در حوزه مسایل خانواده و ساخت و ساز محتوا و محصول مشغول فعالیت است. و تبیان در نشستی که در نمایشگاه رسانههای ایران با موضوع «هنر هفتم برای یا علیه خانواده؟» و با حضور مهدی ناظمی استاد موسسه آموزش عالی، عطیه ایزدخواه فعال عرصه رسانه و مریم کثیری روانشناس و فعال اجتماعی و رسانه برگزار شد. مفاهیم ضد خانواده را مورد توجه قرار داده بود. اصولا رسانههای ما در تضاد با خانواده هستند. مشکل اینجاست که تفکر حاکم بر نهادهای جمهوری اسلامی قایل به وجود تکثر در جامعه نیست و به مسایل سرنوشتساز خانواده نمیپردازند. تصور کنید که یک لحظه برنامهریزی مالی دولتی بخش میراث قطع شود، نه تنها تولیدی سینمایی کشور تعطیل خواهد شد، بلکه خبرگزاریها و رسانههای حاضر در همین نمایشگاه نیز امکان ادامه حیات نخواهند داشت و دیر یا زود تعطیل خواهند شد.