سواد داشتن حکایت شیر، روباه و خر بیسواد است!
0 نظر
حکایتها روایت خیالیهای شیرین و کوتاهی هستند که پندهای فراوانی در آنها نهفته است. گاه این حکایتها را میتوان سر لوحه زندگانی قرار داد و از آنها درس عبرت گرفت. یکی از این حکایتها، حکایت شیر، روباه و خر است. روایت خیالی دربارهی شیری است که حاکم جنگل بود، روباه مشاور ارشدش بود و خر نمایندهی حیوانات در دستگاه حاکمیت بود. در این روایت خیالی، شیر و روباه با هوش و سواد خود خر را فریب دادند، اما خر با هوش و شجاعتش از شیر گریخت و به روباه گفت که بده او را کشتار کرده است. این حکایت به ما یادآوری میکند که استفاده از دانش و سواد بدون مطالعات ارزشها و ارزشهای اصیل، میتواند به خطر و تهدید تبدیل شود و باید همواره از هوش و دانشمان به همراه مطالعات ارزشها و انصاف استفاده کنیم.
حکایتها روایت خیالیهای شیرین و کوتاهی هستند که پندهای فراوانی در آنها نهفته است. گاه این حکایتها را میتوان سر لوحه زندگانی قرار داد و از آنها درس عبرت گرفت. در ادامه شما را به مطالعه حکایت شیر، روباه و خر دعوت مینماییم.
حکایت شیر، روباه و خر بیسواد
گویند در گذشته دور، در جنگلی شیر حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود و خر هم نماینده ی حیوانات در دستگاه حاکم بود.
بیشتر بخوانید: حکایت زیبا و خواندنی خر باهوش و گرگ طمع کار
شیر قبول کرد و خر را صدا زدند و جلسه تشکیل دادند، ابتدا شیر شجره نامه اش را خواند و فرمود: جد اندر جد من حاکم و سلطان بوده اند! و بعد روباه ضمن تایید گفته شیر گفت: من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند، خر تا اندازه ای موضوع را فهمیده بود و دانست نقشه ی شومی در سر دارند
گفت: من سواد ندارم شجره نامه ام زیر سمم نوشته شده، کدامتان باسواد هستین آن را بخوانید، شیر فورا گفت: من باسوادم و رفت عقب خر تا زیر سمش را بخواند، خر فورا جفتک محکمی به دهان شیر زد و گردنش را شکست.
روباه که ماجرا را دید رو به عقب پا به فرار گذاشت، خر او را صدا زد و گفت: بیا حالا که شیر کشته شده بقیه راه را باهم برویم، روباه گفت: نه من کار دارم، خر گفت چه کاری؟ گفت: می خواهم برگردم و قبر پدرم را پیدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زیارتش کنم که مرا نفرستاد مدرسه تا با سواد شوم وگرنه الان بجای شیر گردن من شکسته بود.
بیشتر بخوانید: حکایت آموزنده شغال خر سوار از مرزبان نامه وراوینی
یادمان باشد که بهرهگیری از دانش و سواد بدون مطالعات ارزشها، ممکن است موجب خطر و تهدید برای خودمان شود. شما چه برداشتی از این حکایت داشتید؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و دیگر کاربران دیجیاتور به اشتراک گذارید.