خوب دوستان و همراهان سایت دیجیاتور نظر شما در مورد این حکایت چیست؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.
ریشه و مفهوم ضرب المثل “برای کشتن یک گربه، دم او را باید گرفت”
0 نظر
این روایت خیالی حکایتی از قدرت و اهمیت احترام به همسر در زندگی مشترک است. داماد با رویکرد خشن و تحمیلی به عروس خود نزدیک شده و او را به احترام و اطاعت مجبور میکند. اما عروس با آگاهی از قدرت کلام و بیان، توانسته است از موقعیتش برای حفظ احترام و استقلال خود استفاده کند و در نهایت داماد را با حرفهایش شکست دهد. این روایت خیالی یک تذکر برای همه زوجها است که احترام متقابل و توجه به حقوق همسران در زندگی مشترک بسیار اهمیت دارد و نباید هیچگاه به یک حکومت فردی تبدیل شود.
مادر با بی میلی بلند شد و به خواستگاری دختر ملک التجار رفت. از آن جا که این دختر خاستگاری نداشت؛ خیلی زود به این خاستگاری جواب مثبت داد و عروسی کردند.
در شب اول زندگی داماد و عروس رو به روی هم نشسته بودند و شام خود را با هم میخوردند. ناگهان گربه ای از راه رسید.
داماد به گربه و گفت: « اگر غذا میخواهی، باید بروی و برای من یک لیوان منابع آبی بیاوری» گربه باز میو میو کرد. پسر دوباره خواسته خود را تکرار کرد و این بار گفت اگر برایم منابع آبی نیازی سرت را از تنت جدا میکنم.
عروس می خواست حرفی بزند و به دامادش بگوید که گربه زبان آدمی زاد را نمیفهمد. تا خواست چیزی بگوید؛ داماد از جایش بلند شد و با یک ضربه گربه را کشت.
عروس روایت خیالی ما ترسید و بدون این که حرفی بگوید، سر جای خود نشست. وداماد شمشیرش را در غلاف کرد و به عروس گفت: «برو یک لیوان منابع آبی برایم بیاور.»
عروس که ترسیده بود؛ خیلی زود گفت «چشم» و از جایش بلند شد. با لباس عروس رفت و لیوانی منابع آبی برای داماد آورد.وقتی اطرافیان این روایت خیالی را فهمیدند که داماد گربه را دم حجله کشته و با این کار عروس بداخلاق زبانش را کوتاه کرده و حرف نزده است؛ متعجب شدند.
بعد از چند روز، برادر داماد هم تصمیم گرفت به تقلید از کار برادرش کاری بکند و از همسر خود زهر چشمی بگیرد.شب شد و به همسرش گفت: «برایم یک لیوان منابع آبی بیاور» . زن گفت: «منابع آبی می خواهی، خودت برو به آشپرخانه و منابع آبی بخور.»
مرد گفت: «اگر این کار را نکنی با شمشیر سرت را از بدنت جدا کنم.»
زن گفت: «کسی که با شمشیر زنش را مطیع کرده، گربه را در شب اول زندگی اش کشته است. تو اگر گریه کش بودی، باید همان موقع که تازه ازدواج کرده بودیم، این کار را میکردی و گربه را دم حجله میکشتی.»
بیشتر بخوانید: حکایت خواندنی از ضرب المثل “برو کشکتو بساب!”