گوشزدی شدید به خطاهای عاطفی در رمان “آغوش باز”: گام بردارداشت در راستای جذب خواننده
0 نظر
اثر سینمایی سینمایی «آغوش باز» اثری است که توسط بهروز شعیبی ساخته شده است. این اثر سینمایی در چهل و دومین جشنواره اثر سینمایی فجر به نمایش درآمده است. در این اثر سینمایی، شعیبی با نگاهی جدی به مخاطب عام و همکاری با بخش خصوصی میپردازد. او در این اثر، به روایت، پرداخت و معرفی شخصیتها و نوع پایانبندی، تلاش داشته است تا تواناییهای خود را در عبور از دغدغههای سینمای شخصی به دست آورده و با استفاده از جاذبههای تعلیق در قصه پردازی با موضوعی اجتماعی- عاشقانه، مخاطب را جذب کند. در روایت خیالی اثر سینمایی، مشکلات برپایی یک کنسرت بهانهای برای پرداختن به سه زندگی عاشقانه میشود که با هم مرتبط هستند. شعیبی در این اثر سینمایی، روایتی نفسگیر از آزمون و خطاهای عاطفی داشته و از حرکت در مسیر جذب مخاطبان سهل پسند خودداری کرده است. اثر سینمایی «آغوش باز» میتواند نشانگر آغاز حمایت بخش خصوصی سینمای ایران از فیلمسازان مستعد باشد و احتمالاً استقبال خوبی از مخاطبان سینمای ایران خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار دیجیاتور، اثر سینمایی سینمایی «آغوش باز» جدیدترین ساخته بهروز شعیبی است که در چهل و دومین جشنواره اثر سینمایی فجر اولین نمایشش را تجربه میکند. سید محمد سلیمانی عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران درباره اثر سینمایی سینمایی «آغوش باز» یادداشتی در اختیار دیجیاتور قرار داده است که در ادامه میخوانید.
«بهروز شعیبی به عنوان اثر سینماییسازی با دلمشغولیهای اجتماعی و آثاری اغلب شخصیت محور، در ششمین تجربه سینمایی خود نگاهی جدیتر به مخاطب عام و همکاری با بخش خصوصی دارد. جذب مخاطب از اولین تجربه سینمایی شعیبی یعنی «دهلیز» برای او یک دغدغه جدی و مهم بوده است و در اثر سینماییهای بعدیاش به ویژه «دارکوب» و «بدون قرار قبلی» باز هم به عنوان یک رویکرد اصلی برای او در مقام کارگردان مطرح بوده است و این بار هم در «آغوش باز» نحوه روایت، پرداخت و معرفی شخصیتها و نوع پایانبندی، همگی حکایت از آن دارد که شعیبی قصد داشته در اولین همکاری جدی خود با حیطه دیگری از بدنه بخش خصوصی سینمای ایران، تواناییهای خود را در عبور از دغدغههای سینمای شخصی و ورود به دنیایی با مخاطبان بیشتر به اثبات برساند؛ آن هم با بهره گیری از جاذبههای تعلیق در قصه پردازی با موضوعی اجتماعی- عاشقانه.
شعیبی در «آغوش باز» همچنان راوی دلمشغولیهای اجتماعی و انسانی خود باقی میماند. ولی این بار ضمن طرح مضامین انسانی مورد علاقهاش، با رفتن به سراغ یکی از موضوعات ملتهب هنری در برپایی کنسرتهای هنر صوتی، به جاذبههای موضوعی و بصری طرح داستانیاش اضافه میکند. بروز مشکلاتی در برپایی یک کنسرت، بهانهای است برای پرداختن به سه زندگی عاشقانه که به نوعی با هم مرتبط هستند و از یکدیگر تاثیر میپذیرند.
از دل مقدمات برپایی کنسرتی با حضور «پیام» خواننده سرشناس، دوربین شعیبی به لایههای بیرونی معضلاتی که پشت پرده برپایی کنسرتها وجود دارد، سرک میکشد. او بی آنکه قصدی برای آسیب شناسی متظاهرانه داشته باشد، آدمهای درگیر این پدیده هنری را به گونهای معرفی میکند که بتواند به ارتباط های عاطفی مورد نظرش بپردازد؛ ارتباطهایی که حرکت در سطح وقایع زندگی، ۲ ارتباط را به خط پایان نزدیک کرده است. یکی از قصه ها مربوط به پیام و همسرش زهره است. زنی که او هم دلبستگیهای هنری دارد ولی پیام آنقدر درگیر استیج و اجراست که از آنها خبر ندارد.
آثار خلاقانه شخصی زهره که فاقد جلوههای پرهیجان و برونگرای آثار خلاقانه پیام است، در یک جا اساس ارتباط را به خطر انداخته است. در سوی دیگر هم هومن (مجری کنسرت) و نامزدش شادی (طراح هنری) با دنیاهای متفاوت در مقابل نگاه و قضاوت مخاطب قرار میگیرند. هومن اجرای یک کنسرت را زمینه ساز نجات و پرواز خود قرار داده و نامزدش شادی، غرق در دنیایی است که کنسرت پیام در آن جایگاه خاصی ندارد و فقط بهانهای است برای اینکه ارتباطی به ظاهر عاشقانه، ماهیت واقعیاش را در گیرودار برگزار شدن یا نشدن یک رویداد هنری به هر ۲ شخصیت نشان بدهد. در این بین مخاطب باید با مرور هر سه قصه که در نهایت ملودرام رقیق سراسر اثر را شکل میدهند، به تعریف جدیدی از رابطه عاطفی برسد؛ تعریفی که برآیندی است از فداکاری ناشی از عشق عمیق و واقعی و عبور از تلخکامیها در یکی از قصه ها.
قرار است این زندگی در مقابل مشکل عاطفی پیام و همسرش و نوع رفتار هومن و شادی با یکدیگر در برخورد با الزامات برپایی کنسرت، نقطه عطفی باشد برای شروعی تازه در زندگی یک نسل؛ نسلی که یا مانند پیام و زهره امیدی به نجاتشان است یا مثل هومن و شادی گام در مسیری میگذارند که تباهی در آن دور از دسترس نیست.
شعیبی سعی میکند در کارگردانی روایتی نفسگیر از آزمون و خطاهای عاطفی، به دام ملودرامهای صرفا خوشبینانه و به دور از هرگونه واقعنگری نیفتد و تا جایی که الزامات جذب مخاطب در سینمای بخش خصوصی اجازه میدهد، از حرکت صرف در مسیر جذب مخاطبان سهل پسند هم خودداری کند. به همین دلیل هم در یکی از روایت ها، سعی میکند بیش از آنکه به سوالات مخاطب پاسخ دهد، برایشان سوال ایجاد کند تا بتواند از راهی میانبر به هدفی برسد که یک سویش جلب رضایت مخاطب طرفدار امید و خوش بینی است و سوی دیگرش تاملی بر تلخیهایی که پشت صحنه تلاش برای ساختن «یک شب خوب برای آثار خلاقانه دوستان» وجود دارد و باید با آنها کنار آمد.
دوربین سیال شعیبی که در اغلب صحنه ها همراه شخصیتها است، نقش مهمی در فضاسازی سکانسها متناسب با ضرباهنگ مورد نیاز برای پرداخت مضمون اصلی دارد.
«آغوش باز» میتواند سر آغاز حمایت بخش خصوصی سینمای ایران به طور مستقل و بدون مشارکت با بخش دولتی از فیلمسازان مستعد و خوش فکری با کارنامهای روشن همچون بهروز شعیبی باشد که اطمینان دارم استقبال گرم مخاطبان سینمای ایران را این بار از سینمای اجتماعی و ملودرام های دغدغه مند در پی خواهد داشت.»
اثر سینمایی سینمایی “آغوش باز” جدیدترین ساخته بهروز شعیبی است که در چهل و دومین جشنواره اثر سینمایی فجر اولین نمایشش را تجربه میکند. در این اثر سینمایی، بهروز شعیبی تجربه جدیتری را به عنوان یک اثر سینماییساز با دلمشغولیهای اجتماعی و آثاری اغلب شخصیت محور میکند. او در این اثر سینمایی تواناییهای خود را در عبور از دغدغههای سینمای شخصی به نمایش میگذارد و با استفاده از جاذبههای تعلیق در قصه پردازی، موفق به جلب مخاطبان بیشتر شده است. “آغوش باز” در مورد مشکلات برپایی یک کنسرت است و سه زندگی عاشقانه را به تصویر میکشد که به نوعی با هم مرتبط هستند و از یکدیگر تاثیر میپذیرند. در این اثر سینمایی، به نحوه روایت، پرداخت و معرفی شخصیتها و نوع پایانبندی به خوبی توجه شده است. “آغوش باز” میتواند سر آغاز حمایت بخش خصوصی سینمای ایران از فیلمسازان مستعد و خوش فکر را بدون مشارکت با بخش دولتی نشان دهد.